الهه ی الهام
انجمن ادبی

زاهدی می گوید:جواب چهار نفر مرا سخت تکان داد...

اول:مرد فاسدی از کنار من گذشت و من گوشه ی لباسم را جمع کردم تا به او نخورد.او گفت: ای شیخ خدا میداند که فردا حال ما چه خواهد بود...

دوم: مستی دیدم که افتان و خیزان راه می رفت، به او گفتم: قدم ثابت بردار تا نیفتی. گفت: تو با این همه ادعا قدم ثابت کرده ای...؟

سوم: کودکی دیدم که چراغی در دست داشت، گفتم این روشنایی را از کجا آورده ای...؟ کودک چراغ را خاموش ساخت و گفت تو که شیخ شهری بگو که این روشنایی کجا رفت...؟

چهارم: زنی بسیار زیبا که در حال خشم، از شوهرش شکایت می کرد. گفتم اول رویت را بپوشان بعد با من حرف بزن، گفت: من که غرق خواهش دنیا هستم، چنان از خود بی خود شده ام که از خود خبرم نیست، تو چگونه غرق محبت خالقی که از نگاهی بیم داری...؟

ارسال:نیروانا جم

شنبه 7 بهمن 1391برچسب:چهارجواب,زاهد,زن,نیروانا,جم, :: 10:9 :: نويسنده : حسن سلمانی

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 65 صفحه بعد

آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان الهه ی الهام و آدرس elaheelham.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان